- خدای متعال مکرر در قرآن و از جمله در این آیه ما را امر می‌کند به آمرزش‌طلبی و توبه‌ی به سوی خدا. توبه، یعنی برگشت. این برگشت، هم در مرحله‌ی ایمان و هم در مرحله‌ی عمل و رفتار است. ما کوتاهی‌هایی داشتیم و داریم؛ باید خود را اصلاح کنیم؛ و این در درجه‌ی اولِ اهمیت است. سوره‌ی مبارکه‌ی هود این‌طور شروع می‌شود: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. الر. کتاب احکمت ایاته ثمّ فصّلت من لدن حکیم خبیر. الّا تعبدوا الّا اللَّه انّنی لکم منه نذیر و بشیر و ان استغفروا ربّکم ثمّ توبوا الیه1. یعنی رسالت قرآنی در درجه‌ی اول مسأله‌ی توحید است؛ بلافاصله بازگشت به خدا و آمرزش‌طلبی از خدا مطرح می‌شود.

- در یک روایت دیگر دارد: خیر الدّعا الأستغفار2؛ از همه‌ی دعاها بهتر، طلب آمرزش از خدای متعال است. در مناجات شعبانیه آمده است: الهی ما اظنّک تردّنی فی حاجة قد افنیت عمری فی طلبها منک3. این حاجت چیست؟ حاجتی که می‌گوید من همه‌ی عمرم را در طلب آن سپری کردم، عبارت است از مغفرت الهی4.

- همه‌ی کارها مقدمه‌ی اصلاح خود است؛ همه‌ی کارها مقدمه‌ی کسب رضای الهی از خود است؛ علیکم انفسکم لایضرّکم من ضلّ اذا اهتدیتم5؛ همه‌ی تلاشها و مجاهدتها برای این است که بتوانیم خدا را از خودمان راضی کنیم و به کمالی که در اصل آفرینش برای ما در نظر گرفته شده، خود را برسانیم.

- این شب‌ها در دعای شریف ابوحمزه خواندید: و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة6؛ پروردگارا! کسی که به سمت تو بیاید، راهش نزدیک است. عمده، عزم کردن، حرکت کردن و همت گماشتن است. و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجبهم الأعمال دونک. ما به دست خود و با خطاهای خود، بین خود و خدا فاصله ایجاد می‌کنیم. خدای متعال با ما فاصله‌یی ندارد؛ راه نزدیک است.

- سه جور گناه وجود دارد: یک‌جور گناهی است که فقط ظلم به نفس است - که تعبیر ظلم به نفس در قرآن و در حدیث فراوان است - گناهی است که فرد مرتکب می‌شود و اثر مستقیمش هم به خود او برمی‌گردد؛ گناهان متعارفِ فردیِ معمولی. نوع دیگر، گناهی است که فرد مرتکب می‌شود، اما اثر مستقیم آن به مردم و به دیگری می‌رسد. این گناه، سنگین‌تر است. این گناه، ظلم به نفس هم هست؛ اما چون تعدی و تجاوز به دیگران است، دشواری کار آن بیشتر است و علاج آن هم سخت‌تر است؛ از قبیل ظلم، غصب، پایمال کردن حقوق مردم، پایمال کردن حقوق عمومی انسانها ... گناه نوع اول استغفارش به این است که انسان صادقانه از خدای متعال آمرزش بخواهد؛ اما گناه نوع دوم مسأله‌اش فقط با استغفار حل نمی‌شود؛ انسان باید آن را درست کند. مقوله‌ی اصلاح کردن و درست کردن و مشکلات را برطرف کردن، این‌جا پیش می‌آید.

- نوع سوم، گناهان جمعی ملتهاست. بحث یک نفر آدم نیست که خطایی انجام دهد و یک عده از آن متضرر شوند؛ گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی می‌شوند. این گناه هم استغفار خودش را دارد. یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت می‌کند و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛ این همان انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم7 است؛ این همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل می‌کند؛ این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملتهای گنهکار مسلط می‌کند.

- ما باید استغفار کنیم ... بنده هم باید بروم برای شخص خودم استغفار کنم، شما هم باید استغفار کنید. در واقع نمی‌شود گفت ما گناهکاریم؛ غرق گناهیم. اینقدر کوتاهی، اینقدر تخلف و اینقدر تقصیر در اعمال شخصی ما وجود دارد؛ لذا باید استغفار کنیم. استغفار هم دل را نورانی و ذهن و روح را شفاف می‌کند.

در دیدار کارگزاران نظام - 1385/8/8


- برادران عزیز! خواهران عزیز! شما روزه‌داران مؤمن در سرتاسر ماه رمضان با روزه‌ی خود - برای کسانی که روزه بر آنها واجب بوده است - با عبادت خود، با دعای خود، با توسل خود، با احیای خود، با تلاوت قرآنی که کردید، با ذکر و خشوعی که به خرج دادید، این فرصت را برای خود به وجود آوردید که دلهای خود را به خدای متعال نزدیک کنید؛ این فرصت را مغتنم بشمارید؛ این دستاورد را بزرگ بدانید و آن را برای خودتان حفظ کنید.

در خطبه های نماز عید فطر - 1385/8/13


...


1. سوره ی هود، آیات 3 - 1.

2. آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز (ترجمه عدة الداعی)، ص 361.

3. اقبال الاعمال (ط القدیمه)، ج 1، ص 68.

4. جالب است! حاجتی که تمام عمر را در طلبش به سر می کرده، مغفرت الهی بوده است. این حاجت را مقایسه کنیم با حوائج خودمان در طول عمر!

5. سوره ی مائده، آیه ی 105.

6. اقبال الاعمال (ط القدیمه)، ج 1، ص 68.

7. سوره ی رعد، آیه ی 11.