امروز دایی شدم.
تبریک به خواهرم و همسرش؛ تبریک به مادر و پدرم و تبریک به خانمم که «زن دایی» شد!
چقدر همه چیز سریع در حال گذر است. انگاری همین دیروز بود که آبجی تازه راه افتاده بود و بین من و برادرم امین میدوید و زمین می‌خورد.
حالا خودش صاحب یک دختر ریزه میزه شده. «هدی»؛ هدای دایی!
خیلی خوشحالم. امروز که میدیدمش حس خاصی داشتم. حس تازه شدن، حس روییدن و طراوت یک زندگی جدید.
برای هدی خیلی دعا میکنم. امید که عاقبت به خیر شوی عزیز دایی!