- ماه رمضان، ماه دعا و ماه ذخیره کردن تقواست؛ ماهی است که ما باید در آن، به برکت عبادت و توجه به پروردگار، قوّت روحی و معنوی پیدا کنیم و با آن قوّت روحی و معنوی، سنگلاخ ها را به سرعت و سهولت بپیماییم و راه ها را بخوبی طی کنیم.

بخشی از پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو - 1370/01/01


- این ماه، ماه روزه است؛ ماه نزول قرآن و انس با قرآن است؛ ماه عبادت و دعا و مناجات است - که دعا مغز و روح عبادت است - ماه استغفار و توبه و بازگشت از راه های ناپسند نزد خدای متعال و رعایت تقوای الهی است؛ ماه جهاد است - که در این ماه مبارک، غزوه ی بدر در سال دوم هجرت، و فتح مکه در سال هشتم هجرت، و شروع غزوه ی حنین در همان سال اتفاق افتاده است - ماه جهاد با نفس و جهاد با شیطان و جهاد با دشمنان خداست؛ ماه آمادگی و ماه ذخیره ی تقواست؛ ماه صله ی رحم، صدق و برّ با برادران دینی، آشنایی با معارف؛ آشنایی و تدبّر در قرآن، و خلاصه ذخیره کردن سرمایه ی حرکت الهی در طول یک سال است. امید است که روزهای گذشته را با عمل بر وفق مقتضیات این ماه گذرانده باشیم و روزهای آینده را بیشتر قدر بدانیم و در کار نفس خود، در معامله ی با احکام الهی، در برخورد با مردم، در تدبّر و ارتباط با قرآن، و در تصمیم و عزم بر مجاهدت با نفس، یک تصمیم جدی و یک اقدام قاطع انجام بدهیم.

در خطبه های نماز جمعه ی تهران - 1370/01/16


- شما وقتی عبادت می کنید، دعایی را با حال می خوانید، نمازی را با توجه اقامه می کنید، انفاقی به یک مستحق می کنید، می بینید که چه لذّتی می برید و چه حالت احتظاظی به شما دست می دهد. این لذّت را با خوردن نمی شود به دست آورد. انسان هایی که طعم بندگی خدا را چشیده اند - که هر انسان مومنی در طول زندگی، کم و بیش حالات این طوری برایش پیش می آید؛ بعضی کم، بعضی زیاد - در آن لحظه ی توجه به خدا، عبادت خدا، مناجات، گریه برای خدا و در مقابل خدا، لذّتی احساس می کنند که حاضرند دنیا و مافیها را بدهند، برای آن که این لذّت برای آن ها بماند. 

در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1370/01/29


- امیرالمومنین فرمود: و ما جالس هذا القران احد الّا قام عنه بزیاده او نقصان؛ زیاده فی هدی، او نقصان من عمی1؛ وقتی از کنار قرآن بلند می شوید، چیزی بر شما افزوده شده است، و آن هدایت است؛ و چیزی از شما کم شده است، و آن کوری و جهالت است ... رابطه تان با قرآن را روز به روز بیشتر کنید؛ در خانواده ها عطر قرآن را در فضا منتشر کنید؛ قرآن را بخوانید و بخوانید؛ در قرآن تدبّر کنید. دشمن نمی خواهد مسلمانان آیات قرآن را مثل عَلَم در دست بگیرند؛ چون قرآن تکلیف ها را معیّن کرده است؛ تکلیف مسلمانان را، تکلیف جهاد را، تکلیف زندگی اسلامی را و مرگ اسلامی را. ما باید رابطه مان را با قرآن روز به روز مستحکم تر کنیم. در خانه ها قرآن بخوانید. حتّی در هگام بیکاری، چنانچه مختصر فراغتی پیدا می کنید، خودتان را به قرآن وصل کنید. هر روز مقداری قرآن بخوانید و آن را فرا بگیرید. 

در دیدار قاریان قرآن - 1370/11/17


- رمضان فرصت خوبی برای خودسازی است. ما همان ماده ی خام هستیم که اگر روی خودمان کار کردیم و توانستیم این ماده ی خام را به شکل های برتر تبدیل کنیم، آن کار لازم در زندگی را انجام داده ایم. هدف حیات همین است. وای به حال کسانی که روی خودشان از لحاظ علم و عمل کاری نکنند و همان طور که وارد دنیا شدند، به اضافه ی پوسیدگی ها و ضایعات و خرابی ها و فسادها که در طول زندگی برای انسان پیش می آید، از این دنیا بروند. مومن باید به طور دائم روی خودش کار کند؛ به طور دائم ... اگر کسی مراقب خود باشد؛ مواظب باشد کارهای ممنوع و کارهایی را که خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جدّیت بپیماید، موفق می شود. این، همان خودسازی دائمی است و برنامه ی اسلام، متناسب با همین خودسازی به طور دائم است ... اگر نمی توانیم به طور دائم در حال مراقبت و ساخت و ساز خودمان باشیم، اقلا ماه رمضان را مغتنم بشماریم. شرایط هم در ماه رمضان آماده است. یکی از بزرگترین شرایط، همین روزه ای است که شما می گیرید.



- شما طبیب خودتان بشوید. هیچ کس مثل خود انسان نمی تواند بیماری های خودش را بشناسد. برخی بیماری ها در انسان هست که اگر مثلا شما به من بگویید «تو دچار این بیماری هستی»، عصبانی می شوم و بدم می آید. بگویند: «آقا، شما مرد حسودی هستید.» مگر کسی تحمّل می کند که به او بگویند «حسود»؟ می گوید: «حسود خودت هستی! چرا اهانت می کنی؟ چرا بیخود می گویی؟» از دیگری حاضر نیستیم قبول کنیم. اما به خودمان که مراجعه می کنیم، می بینیم بله؛ ما متاسفانه از این بیماری ها داریم. سر هرکس را انسان کلاه بگذارد، از هرکس که پنهان کند، با خودش که دیگر نمی تواند! پس بهترین کسی که می تواند بیماری ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روی کاغذ! بنویسید: «حسد.» بنویسید: «بخل.» بنویسید: «بدخواهی برای دیگران. وقتی کسی به خیری می رسد، ما ناراحت می شویم!» بنویسید: «تنبلی در کار.» بنویسید: «روح بدبینی به نیکان و صالحان.» بنویسید: «بی اعتنایی به وظایف.» بنویسید: «علاقه به خود. شدیدا به خودمان علاقه داریم.» اگر بیماری ما این هاست، این ها را روی کاغذ بیاوریم. ماه رمضان فرصتی است که یکی یکی این بیماری ها را، تا آنجایی که می شود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماری ها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوی و واقعی.

- برادران و خواهران! اگر به خودمان نرسیم، بدبختی است؛ روسیاهی است؛ محرومیت است؛ از چشم خدا افتادن است؛ از مقامات معنوی دور ماندن و از نعیم ابدی الهی، تهی دست ماندن است. پس باید به خودمان برسیم. ماه رمضان فرصت خوبی است. کتابهای اخلاق هم خوشبختانه در اختیار هست. لکن آن چیزی که آدم از مجموع می فهمد و آنچه مهم است، این است که انسان بتواند هوی و هوس خود را کنترل و مهار کند. این، اساس قضیه است

- یکی از ویژگی ها که بسیار مهم است تا برای خودسازی به آن توجّه کنیم و شاید جنبه ی تقدّمی هم داشته باشد، «اخلاص» است ... در بین مردم، متاسفانه خیلی رایج است که کارهای خوب خودشان را بر زبان بیاورند و بگویند. کأنّه توجه ندارند که نباید کار نیک را به زبان آورد و گفت که ما می خواهیم این کار را بکنیم یا ما این کارها را می کنیم2 ... مبادا انسان به خاطر اینکه دیگران ببینند، کاری را انجام دهد! کاری که انسان به خاطر توجه دیگران به خودش انجام دهد، از نکردن آن کار بدتر است ... اگر کار برای خدا انجام گیرد و نیّت برای خدا خالص باشد، اشکالاتی که معمولا در کارها مشاهده می شود، پیش نخواهد آمد. ما وقتی مصالح واقعی را فدای حرف این و آن می کنیم که بخواهیم کار را برای این و آن انجام دهیم. انسان وقتی کار را برای خدا می خواهد انجام دهد، فقط نگاه می کند ببیند تکلیفش چیست؟ نگاه نمی کند که یکی خوشش می آید، یکی بدش می آید؛ پیش چه کسی آبرو پیدا می کند و پیش دیگری از آبرو می افتد.

- مثلا فردی است که کار را برای دیگران انجام نمی دهد: برای خاطر خدا نماز می خواند، ختم قرآن می گیرد، کار خیری انجام می دهد، احسان و کمک و صدقه ای می دهد و مجاهدتی برای خدا می کند. اما دوست می دارد که مردم بگویند: «ایشان چقدر آدم خوبی است.» کارش را برای مردم نکرده است. کار را برای خدا انجام داده و تمام شده؛ اما از مدح مردم و از اینکه مردم از او تعریف کنند، خوشش می آید. می فرماید این، آن مرتبه ی عالی اخلاص نیست. مرتبه ی عالی اخلاص این است که این را هم دوست نداشته باشد. اصلا کاری به کار مردم نداشته باشد! می خواهند بدانند، می خواهند ندانند. می خواهند خوششان بیاید، می خواهند خوششان نیاید. نگاه کند ببیند خدا از او چه خواسته است و دقیقا آن را انجام دهد. من، این صفت و این روحیه را در امام رضوان الله تعالی علیه، در بسیاری از موارد مشاهده کردم. در موارد متعدّدی، بنده این خصوصیت را در ایشان دیده بودم. کاری نداشت که کسی خوشش می آید یا خوشش نمی آید. تکلیفش را انجام می داد. وقتی که بار سنگین است؛ وقتی که کار بزرگ است؛ وقتی که کار خطرناک است، اخلاص بیش تر به کار می آید.


...


1. نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص 252.

2. در ادامه حضرت آقا استثناهایی هم ذکر می کنند؛ مانند صدقه ی آشکار.