ما برای خرید فست فودهای مختلف خوب پول می دهیم. غذاهایی که در حالت خوبش فقط دوازده ساعت در شکممان باقی می مانند. 

موقع عروسی که می شود،‌ خریدها و خرج هایی می کنیم که با هیچ منطقی جور در نمی آیند. ماها حاضریم برای یک حلقه ی تیتانیوم مردانه ی مزخرف،‌ صدها هزارتومان پول بدهیم. 

موقع مهمانی که می شود،‌ باید حتما از فلان مغازه ی گوشه ی شهر،‌ شیرینی خامه ای های مخصوصش را بخریم به قیمت کیلویی بیست هزار تومان. تقریبا می شود دانه ای پنج هزار تومان. اما ما حاضریم این هزینه را بکنیم برای اینکه «آبرو»یمان جلوی مهمان حفظ شود. حتی اگر بدانیم این خامه ها برای چربی اضافه ی خونمان ضرر دارد.

ما تمام این خرج ها را حاضریم انجام بدهیم. به راحتی هرچه تمام تر. اما موقع خریدن کتاب که می شود، مثلا یک کتاب جدیدی که تازه وارد بازار شده و همه از آن تعریف می کنند،‌ از قیمت زیاد آن می نالیم و از خیر خریدنش می گذریم.

این یک بیماری است. بیماری ای که در درصد پایینی از مردم جهان از جمله ما ایرانی ها یافت می شود.