اربعین تمام شد و ما جا ماندیم. حقیقتی تلخ که باید آن را بپذیریم و قبولش کنیم.
جا برای غصه خوردن نیست. وقتی نمانده. تا چشم به هم بزنیم باز سیاهپوشها شروع میشود. باز روضه خوانی پدربزرگ شروع میشود. باز صدای یا حسین بلند میشود و باز مداحیهای دلنشین حاج محمود آغاز.
وقتی برای غصه خوردن نیست. باید از الان شروع کرد. از الان برنامه ریخت. من میخواهم اربعین سال بعد حتما کربلا باشم. بانو میگوید خواستن توانستن است. راست میگوید.
زمان کم است و وقتی نمانده. باید از همین الان بار سفر را بست.