دیدن مستند مسابقه «فرمانده» سر حالم میآورد. وقتی یک تعداد جوان داش مشتی - که اکثرا همسن و سال یا حتی کوچکتر از من هستند - را میبینم که با شور و حرارت و انگیزه برای رسیدن به هدفشان میجنگند، هیجانی در درونم شکل میگیرد. انسان بعضی وقتها ممکن است دچار رخوت شود. نوعی سکون؛ نوعی راضی شدن به وضعٍ موجود. اما وقتی افرادی را میبینی یا میخوانی که برای بالا رفتن و بهتر شدن تمام انرژی خود را میگذارند و حرکت میکنند، سر ذوق میآیی و بیدار میشوی.
مسابقه «فرمانده» داستان ده جوان پر انرژی است که از بین هزار نفری که ثبت نام کردهاند، پس از گذراندن آزمونهای مختلف انتخاب شده، هفتهها در کنار هم زندگی کرده و تحت آموزش قرار گرفتهاند. و حالا در هر قسمت، پس از رقابت در میدانهای هیجانانگیز مختلف، یکی از آنها حذف میشود. برایم جالب است که وقتی یکی از بچهها حذف میشوند، افراد دیگر در عین اینکه نفس راحتی میکشند، از اینکه یکی از دوستانشان - که هفتهها باهم زندگی کردهاند - از جمعشان میرود، عمیقا ناراحت میشوند.
جوانی زمان هیجانانگیزی است. ما جوانها - اکثرا - همیشه حسرت گذشته را میخوریم و افسوس لحظههای از دست رفته را داریم. غافل از اینکه زمان در حال سپری شدن است و عملکر امروز ما، میتواند به مراتب بهتر از گذشته باشد.
پ.ن: مسابقه فرمانده پنجشنبه شبها از شبکه افق پخش میشه.