- چقدر مناسب و بجاست که با تحوّل سال1 و با ورود در آستانه ی ماه مبارک رمضان که ماه رحمت و مغفرت الهی است، ما هم از کاستیها و کجی ها و زشتیها و بدیها در درون و وجود خودمان رو بر گردانیم؛ یعنی استغفار کنیم. استغفار و توبه یعنی برگشتن به خدا، یعنی پشت کردن به بدیها، یعنی همین ایجاد تحوّل.

- آنکه دلش به نور معرفت و هدایت خدا منوّر بود، آنکه اشاره اش برای این ملت و برای ما و برای عشاق اسلام در عالم، راهگشا و راهنما بود یعنی امام راحل عظیم ما، به این جهت این طور بود که رابطه ی او با خدا تامین شده بود ... ما هم اگر دقت کنیم، آنجایی که پیش رفتیم، موفق شدیم، خوب عمل کردیم و راضی هستیم، آنجایی است که این جنبه را تامین کردیم. هرجا هم ضربه خوردیم، به خاطر ضعف در این جنبه ی کار است.

- رابطه ی با خداست که موجب می شود ما از راه خدا منحرف نشویم و از پیمودن این راه پشیمان و خسته و ملول نگردیم. این رابطه ی با خدا، همیشه ممکن است و هیچ وقت دیر و محال نیست.

- زندگی انسان، دائما روی دو جاده ی موازی است. یک جاده آن است که روندگان روی آن، دائم به سمت بالا می روند. جاده ی دیگر، آن راهی است که روندگان آن، به طرف سِفل، به طرف پایین، به طرف درّه و به طرف جهنم حرکت می کنند ... این دو جاده، در طول مسیر با یکدیگر همسایه اند و حرکت از یکی به آن دیگری، در کمال آسانی است. راه، راه نزدیکی است. اگر ما که خدای نکرده در جاده ی دوم حرکت می کنیم و از لحاظ اخلاق نفسانی و شخصی، به سمت پایین می رویم، اراده کنیم که وارد آن جاده ی دیگر بشویم و به سمت بالا و تعالی حرکت کنیم، در هر آنی، این کار میسور است. و انّ راحل الیک قریب المسافه2 ... از آن طرف هم همینطور است. آن لحظه یی که ما به خواهش نفسمان گوش می دهیم و عملی که انسان را از خدای متعال دور می کند العیاذ بالله انجام می دهیم، در آن لحظه، پا را از آن جاده به این جاده ای که ما را به طرف پایین می برد، گذاشته ایم.

- روزه هم مثل نماز و زکات در شمار احکامی است که مخصوص امّت اسلام نیست؛ بلکه امم سابق و پیامبران گذشته هم مأمور به روزه بوده اند. کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم3 ... این نشان دهنده ی این حقیقت است که در بنای زندگی معنوی انسان ها در هر زمان، همچنان که نماز لازم است و این نماز، رابطه ی معنوی میان انسان و خداست، و همچنان که زکات لازم است و این زکات، تزکیه ی مالی انسان می باشد، روزه هم واجب و ضروری است و این یکی از پایه های اصلی تکامل انسان و تعالی معنوی اوست؛ و الّا در طول زمان و با تغییر ادیان مختلف، این خط، ثابت و مستمر نمی ماند ... روزه یک رکن اساسی در تعالی معنوی و تکامل روحی و هدایت و تربیت انسانی است.

- مومن باید در همه ی امور زندگی، چشم باز و دل بیدار داشته باشد. این چشم باز و دل بیدار و هوشیار در همه ی امور زندگی، برای انسان مومن این اثر و فایده را دارد که متوجه باشد کاری که می کند، بر خلاف خواست خدا و طریقه و ممشای دین نباشد. وقتی این مراقبت در انسان به وجود آمد که گفتار و عمل و سکوت و قیام و قعود و هر اقدام و تصرّف او، بر طبق خطّ مشی یی است که خدای متعال معین کرده، اسم این حالت هوشیاری و توجه و تنبه در انسان تقواست، که در فارسی به پرهیزگاری ترجمه شده، و مقصود از این پرهیزگاری این است که حالت پرهیز و بر حذر بودن، همیشه در انسان زنده باشد. فایده ی روزه این است.

- فایده ی تقوا، فقط برای کسب رضای پروردگار و نیل به بهشت الهی در قیامت نیست؛ فایده ی تقوا را انسان با تقوا در دنیا هم می بیند. جامعه ای که با تقواست، از نعم الهی در دنیا هم برخوردار می شود ... جوامعی که عقب افتاده اند، حالشان معلوم است. جوامع پیشرفته ی عالم هم، اگرچه از بعضی جهات خوشبختی هایی دارند که همان هم ناشی از هوشیاری و بیداری در بعضی از امور زندگی است، اما دچار خلأها و کمبودهای مرگباری هستند که نویسندگان و گویندگان و هنرمندان آن ها، امروز با صد زبان آن را بیان می کنند ... تقوا وصیت اول و آخر پیامبران است.

- اگرچه همیشه انسان باید با رشته ی دعا به خدا متصل باشد، اما آیه ی و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوه الدّاع اذا دعان4 در سوره ی بقره، در خلال همین آیات مبارکه ی مربوط به روزه و ماه رمضان است.

در خطبه های نماز جمعه ی تهران - 1369/01/10


- مساله ی اساسی در باب ماه رمضان این است که بشر که در میان انواع عوامل و موجبات غفلت از یاد خدا و از راه او، محاصره شده و انگیزه های گوناگون، او را به سمت پایین و تنزّل و سقوط می کشاند، فرصتی پیدا کند که در آن بتواند روح را که روح انسان و باطن بشر، به عروج و اعتلا تمایل دارد، به سمت عروج و اعتلا سوق دهد و به خدا تقرّب جوید و به اخلاق الهی تخلّق پیدا کند. ماه رمضان چنین فرصتی است.



- اصل قضیه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان، این سیر الی الله را بکنیم و می شود. عرض کردم، گاهی که پس از پایان ماه رمضان، خدمت امام رضوان الله تعالی علیه می رسیدم، برایم محسوس بود که ایشان نورانی تر شده اند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حرکت دست و اظهار نظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق کرده است. دوره ی ماه رمضان، برای یک انسان مومن و والا این طوری است.

- برای نزدیکی به خدا اصل قضیه ترک گناهان است. انجام مستحبات و نوافل و توسلات و دعا و بقیه ی امور، فرع است. اصل قضیه این است که انسان از صدور گناه و خلاف از خود، مانع بشود. این، همان تقوا را می طلبد. تقوا و پرهیزگاری، مهمترین یا بگوییم اولی ترین مظهری است که وجود انسان باید داشته باشد. همین است که مانع از گناه انسان می شود. گناه نمی گذارد که انسان، حتی خود را به لبه ی دریای عظیم مغفرت الهی برساند و از آن استفاده کند. گناه نمی گذارد که ما حال دعا و توجه پیدا کنیم. گناه نمی گذارد که ما به فکر بازنگری و بازسازی خودمان بیفتیم. کوشش بکنیم از گناه فاصله بگیریم. این، شرط اول قضیه است.


...


1. در سال 69، حلول ماه رمضان همزمان بوده با تحویل سال جدید شمسی. به این دلیل حضرت آقا از این تعبیر استفاده کرده اند.

2. مصباح المتهجّد، ج 2، ص 583.

3. سوره ی بقره، آیه ی 183.

4.سوره ی بقره، آیه ی 186.


پی نوشت 1: اگر در مورد این پست ابهامی دارید، پست قبلی را بخوانید!
پی نوشت 2: اندکی دخل و تصرف در ترتیب و نگارش متن صورت گرفته است.