- ماه رمضان در هر سال، قطعه ای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد می کند و به ما فرصت می دهد که خودمان را بر سر این سفره ی الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت می شوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه ی سال را و بعضی همه ی عمر را. بعضی هم از کنار آن غافل عبور می کنند که مایه ی تأسف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هرکس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایی عروج و تکامل، از چنین سفره ی با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسف شود. 

- از بزرگترین اهداف روزه ی ماه رمضان یا شاید بشود به یک معنا گفت: «تمام الهدف» تقواست. لعلکم تتقون1. و این دست ماست. مردم باید هرکدام خودشان، و اگر بتوانند2 دیگران را اصلاح کنند.

در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/11/17


- ماه رمضان را که ماه رسیدن به تقوا و ماهی است که روزه ی آن، وسیله ای است برای این که انسان به وادی تقوا قدم بگذارد، قدر بدانیم و هرچه ممکن است خودمان را به مرحله ای از دیانت که نامش تقواست، نزدیک کنیم.

- تقوا در زندگی انسان، فواید زیادی دارد. از جمله ی این فواید، یکی این است که انسان با تقوا می تواند خود را در لغزشگاه ها و دست اندازهای زندگی حفظ کند؛ ولی انسان بی تقوا نمی تواند ... معنای تقوا عبارت است از توجّه و پاییدن خود؛ مراقبت کردن از خود و تن به غفلت ندادن ... به دنبال بی تقوایی حتما سقوط است.

در خطبه های نماز جمعه ی تهران - 1372/11/29


- ... یکی همین وصیّت بود3؛ که چنین شروع می شود: اوصیکما بتقوی الله4؛ بی مقدّمه، اولین کلمه تقواست. تقوا یعنی همه چیز یک انسان؛ دنیا و آخرت یک ملّت و زاد و توشه ی حقیقی این راه طولانی که بشر مجبور است آن را بپیماید ... بحث ترسیدن از خدا نیست؛ که بعضی تقوا را به «خدا ترسی» معنا می کنند. «خشیة الله» و «خوف الله» هم ارزش دیگری است. اما این، تقواست. تقوا یعنی مواظب باشید هر عملی که از شما سر می زند، منطبق بر مصلحتی باشد که خدای متعال برای شما در نظر گرفته است. تقوا چیزی نیست که کسی بتواند یک لحظه آن را رها کند. اگر رها کردیم، جاده لغزنده ست، درّه عمیق است؛ خواهیم لغزید و سقوط خواهیم کرد، تا باز جایی دستمان به مستمسکی، سنگی، درختی و بوته ای گیر کند و بتوانیم خودمان را بالا بکشیم5 ... پس اولین وصیّت، تقواست.

- دنبال تقوا، مطلبی دیگر است: و ان لا تبغیا الدّنیا و ان بغتکما. دنبال دنیا ندوید، اگرچه دنیا دنبال شما بیاید ... نمی گوید که «ترک دنیا کنید.» می گوید: «لا تبغیا.» دنبال دنیا حرکت نکنید. دنیا را طلب نکنید. در حقیقت، با تعبیر فارسی ما، چنین معنی می دهد که «دنبال دنیا ندوید.» ... دنیا یعنی آنچه که شما برای خودتان، تمتّعات خودتان و لذّات خودتان می خواهید. این را دنیا می گویند. و الّا، آباد کردن روی زمین، اگر با هدف خیر و صلاح بشریت انجام گیرد، عین آخرت است. این، همان دنیای خوب است.

- و لا تأسفا علی شیء منها زوی عنکما؛ دیگر این که، اگر از همین دنیای به این معنا مذموم، چیزی به دست شما نرسید و از شما منع شد، تأسف نخورید. این که فلان ثروت را، فلان لذّت را، فلان مقام را و فلان امکان رفاه را ندارید، تأسف نخورید.

- و اعملا للاجر. برای پاداش یعنی پاداش الهی و حقیقی کار کنید. بیهوده کار نکن، ای انسان! این کارِ تو، این عمر تو و این نَفَس زدن تو، تنها سرمایه ی اصلی توست. این را بیخود از دست نده! اگر عمری می گذرانی، اگر عملی انجام می دهی، اگر نَفَسی می زنی و اگر قوتی را مصرف می کنی، این همه را برای پاداشی بکن. پاداش چیست؟ چند تومان پول؟ چند تومان پول، پاداش وجود انسان است؟! این، پاداش عمری است که من صرف می کنم؟! خوش آمدن فلان و بهمان، پاداش یک انسان است؟! خیر! فلیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة علی فلا تبیعوها به غیرها. این جمله ای از امام سجّاد علیه الصّلاة و السّلام است که می فرماید: «مزد شما و بهای مناسب عمر شما، فقط بهشت است. هرچه کمتر بگیرید، سرتان کلاه رفه است. پس، برای اجر و پاداش اخروی کار کنید.»


...


1. سوره ی بقره، آیه ی 183.

2. نظرتان در مورد این قسمت چیست؟ من خودم فکر می کنم که اگر ما توانایی اصلاح خودمان را داشته باشیم، آن وقت می توانیم به اصلاح دیگران هم فکر کنیم. اما یکی مثل من که در اصلاح نفس خودش مانده است، بهتر است به فکر اصلاح دیگران نباشد و خودش را دریابد. نظرتان در مورد نظرم چیست؟ لطفا نقد بفرمایید.

3. در این سخنان، حضرت آقا وصیّت امیرالمومنین علیه السّلام به امام حسن و امام حسین علیهم السّلام را شرح می دهند. 

4. نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص 421.

5. این جا آدم واقعا پی می برد به عمق آن حدیث که می گفت گناه نکردن، آسان تر از توبه کردن است! یعنی آدم اگر گناه کرد، همان گناهِ حاصل از بی تقوایی اش، سقوطی در پی خود دارد. سقوطی که در این جا با مثالی زیبا، عدم اطمینان از بازگشت آن، نشان داده شده است. 


بی ربط نوشت: لازم است تذکر دهم که حقیر در هیچ وبلاگی اخیرا بدون نام و یا با نام های دیگر نظر نگذاشته ام و بنای آن را هم ندارم. ترجیح می دهم یا نظر نگذارم، یا با اسم بگذارم. حالتی غیر از این دو را بی صداقتی محض می دانم. به هر دلیلی که می خواهد باشد.